
علیرضا
حراف 1332 در شیرازدیده به جهان گشود و تحصیلات را دیپلم به پایان رساند.
در سال 1352 جهت خلبانی بالگرد در هوانیروز استخدام شد. پس از گذراندن
دورههای نظامی و زبان انگلیسی به دوره یادگیری پرواز بالگرد اعزام شد.
با
دریافت گواهینامه خلبانی در کنار دیگر تیزپروازان هوانیروز در پایگاه
مسجدسلیمان به انجام وظیفه پرداخت. خلبان حراف با بالگرد جنگنده (کبری)
پرواز میکرد و تا درجه استاد خلبانی ارتقاء یافت.
او
مؤمن خلبانی جان برکف بود که بیمهابا در دل نیروهای دشمن پرواز میکرد و
به آنها ضربه میزد. خلبان حراف بارها در جنگ مجروح شد و حماسه آفرید. او
از اولین خلبانانی بود که به پاس اسارت گرفتن دشمن به درجه تشویقی و
تقدیرنامه مفتخر گردید.
حراف
آنچنان از خود گذشته و ایثارگر بود که وقتی خبرنگاران برای محاصبه با او
هجوم میبردند عنوان می کرد: من با خدا مصاحبه کردهام و نیاز به مصاحبه با
شما ندارم.
حماسه پروازها و شجاعت خلبان حراف را باید از زبان هم پروازان و مقامات و رزمندگان شنید.
امام
جماعت شیراز پس از شهات خلبان حراف، قسمت اول خطبهاش را اختصاص به اوصاف
برجسته این خلبان شهید هوانیروز میدهد. آخرین پرواز خلبان حراف در تاریخ
10/2/1361 در عملیات غرورآفرین بیتالمقدس (فتح خرمشهر) رقم میخورد. در آن
عملیات او و همپروازش قدرتالله خدادادی در کنار دیگر بالگردهای هوانیروز
بارها با پروازهای توفنده به قلب دشمن میزنند و تسلیحات زرهی آنها را
منهدم میکنند. در آخرین نوبت که تکبیر اللهاکبر رزمندگان به مژدگانی
آزادی خرمشهر در جبههای به وسعت ایران اسلامی طنینانداز میشود هدف اصابت
موشک قرار میگیرد و همچون شهدای دیگر هوانیروز سوخته پیکر به دیدار
پروردگان متعال میشتابند.خلبان علیرضا حراف با درجه سرتیپ دومی در آمار
شهدای هوانیروز و جنگ منظور شده و مزارش در وادی رحمت شیراز است .
خاطره ای از سرهنگ خلبان عبدالله نجفی
سرهنگ
خلبان عبدالله نجفی بدون شک برای تمام آشنایان با هوانیروز دوران جنگ نامی
آشناست. وی اهل شیراز است و انسانی است بسیار خاکی و بیریا. از حماسههای
او میتوان یکی به شکار هلیکوپتر عراقی اشاره کرد. اما همانطور که خود او و
دیگران میدانند او جان خود را مدیون شهید حراف است. جریان از این قرار
است:
در
یکی از عملیاتها که وی در آن حضور داشت (به فرماندهی شهید حراف) به قصد
شکار تانکهای عراقی راهی شده بودند. پس از شکار موفقیت آمیز تک تک تانکهای
عراقی و اتمام مهمات به پیشنهاد شهید حراف با اسکید (پایهٔ هلیکوپتر) به
چادرهای باقی مانده در منطقه میکوبیدند. پس از اتمام ماموریت در هنگام
خروج از معرکه متوجه میشوند یکی از موتورهای هلی کوپتر نجفی آتش گرفته
است و وی مجبور به نشستن داخل نیروهای عراقی میکند. زمان برای رسیدن
هلیکوپتر رسکیو (نجات) بسیار کم بود به همین دلیل شهید حراف در یک اقدام
متبحرانه داخل نیروهای عراقی و در کنار هلی کوپتر نجفی نشست و با سرعت
عبدالله نجفی و کمک خلبان را که روی اسکید هلیکوپتر تشسته بودند از منطقه
خارج کرد! هلی کوپتر صدمه دیده لحظهای بعد در میان آتش کاملا سوخت.
روحش شاد و یادش گرامی