
امام
علی (ع)در نامه 64 کتاب شریف نهج البلاغه در پایخ به تهدیدات معاویه
فرمود:چنانکه گفتى ما و شما ، پیش از اسلام دوست بودیم و با هم بودیم و
دیروز اسلام میان ما و شما جدایى افکند ، که ما ایمان آوردیم و شما کافر
ماندید .امروز هم ما استوار ایستاده ایم و شما به فتنه گراییده اید و اسیر
هوا شده اید .
امام
در ادامه می فرماید:هیچ یک از مسلمانان قوم شما ، جز به اکراه ، اسلام
نیاوردند ، آن هم پس از آنکه سران عرب به رسول الله (ص) گرویده بودند .
گفتى که طلحه و زبیر را من کشته ام و عایشه را آواره و رسوا ساخته ام و
میان بصره و کوفه فرود آمده ام ، این کارى است که تو از آن برکنار بودى .
پس تو را چه زیان رسید که باید از تو پوزش خواست .
امام
در ادامه تهدیدها و بهتان های معاویه می فرماید:گفتى که با مهاجران و
انصار به دیدار من خواهى آمد ، و حال آنکه ، آن روز که برادرت اسیر گردید
یعنى در فتح مکه هجرت پایان گرفت. اگر شتاب دارى ، قدرى بیارام . سزاوار
آن است که من به سوى تو در حرکت آیم که خدا مرا برانگیخته است که تو را
کیفر دهم . و اگر تو به سوى من در حرکت آیى ، چنان است که شاعر بنى اسد
گوید:مستقبلین ریاح الصیف تضربهم بحاصب بین اغوار و جلمود « روبروى بادهاى
تابستان ایستاده اند باد بر آنها ریگ مى افشاند و آنها میان زمینهاى پست و
صخره ها گرفتار آمده اند . »
امام
علی (ع) با پاسخی شایسته به معاویه می فرماید:هنوز آن شمشیر که با آن جد
مادرى تو را و دایى تو را و برادرت را کشتم با من است . به خدا سوگند ، تو
چنانکه دریافتم دلى فرو بسته دارى و خردى اندک .شایسته است درباره تو
بگویند که از نردبامى فرا رفته اى و از آن فراز منظره اى ناخوشایند مى
بینى و هر چه بینى به زیان توست نه به سود تو . زیرا در طلب گمشده اى
هستى که از آن تو نیست و ستورى را مى چرانى که از آن دیگرى است .
امام
در ادامه جملات خود به معاویه می فرماید:مقامى را مى طلبى که سزاوار آن
نیستى و نه از معدن آن هستى . چه دور است گفتار تو از کردارت . چه همانندى
با عموها و داییهایت ، که آنها را شقاوتشان و آرزوهاى باطلشان واداشت که
رسالت محمد ( ص) را انکار کنند و چنانکه مى دانى در ورطه هلاکت افتادند .
نتوانستند هیچ حادثه عظیمى را دفع کنند یا از حریم خود دفاع نمایند ، زیرا
در برابر ، مردان شمشیر زنى بودند که میدان نبرد را پر کرده بودند و در رزم
سستى نمى نمودند .
امیرالمومنین
در مورد شایعات در باب قتل عثمان نیز می فرماید:درباره قاتلان عثمان
فراوان سخن مى گویى . نخست باید در بیعت با من همان کنى که دیگر مردم کرده
اند . سپس ، با آنان پیش من به داورى نشینى تا تو را و ایشان را به هر چه
کتاب خداى تعالى حکم کند ، ملزم سازم . اما آنچه اکنون مى گویى و مى
خواهى ، فریفتن کودک است از شیر در آغاز از شیر باز گرفتنش . و سلام بر
کسى که شایسته آن باشد.