نقش هوانیروز در سال اول جنگ تحمیلی

 

مقدمه :

با هجوم سراسری و رسمی عراق در 31/6/1359 خطوط مرزی دو کشور از جنوب شرقی آبادان تا شمال قصر شیرین صحنه نبرد سنگینی بود که غرش توپها و حرکت تانکهای متجاوزین، آخرین روزهای صلح را به جنگی خونبار مبدل ساخت .

سال اول جنگ را به ترتیب می توان به مقاطع زیر تقسیم کرد

 

- مقاومت در مقابل هجوم عراق

-تثبیت دشمن در مواضع نامناسب

- شناسائی دشمن و استقرار مناسب نیروهای خودی جهت جلوگیری از پیش روی مجدد عراق

- آغاز حملات کوچک توسط ایران جهت کسب روحیه و شناخت دشمن

- ایجاد هماهنگی بین نیروهای مردمی و ارتش

- آزاد سازی محدود مناطق عملیاتی

- آمادگی جهت بیرون راندن عراق از خاک جمهوری اسلامی ایران

اقدامات فوق در حالی انجام شد که ساز و کارهای نظامی بسیار نامطلوب و شرایط سیاسی اجتماعی ایران فوق العاده نامناسب بود . جدا از اقدامات صورت گرفته مانند کودتای نوژه که چهره انقلابی کارکنان ارتش را خدشه دار کرده بود، افسران و فرماندهان باقی مانده با درک موقعیت حساس ایران با رشادت تمام کلیه امکانات موجود را بکار گرفتند و در کنار نیروهای مردمی اجازه ندادند که نیروهای عراقی به هیچ یک از اهداف کوتاه و بلند مدت خود در جنگ برسند.

تحرک صددرصد بالگردها، عکس العمل سریع و همچنین رشادت و شجاعت کارکنان خلبان و فنی هوانیروز نقش تعیین کننده در تمامی عملیاتها ایفا کرده و با توجه به اوضاع نابسامان سا لهای ابتدایی جنگ و پس از اینکه ارتش و سپاه پاسداران سازمان یافته و آماده نبرد دامنه دار و مستمر شدند، هوانیروزعلاوه بر کُندکردن پیشروی دشمن در ابتدای جنگ و تثبیت آنها در مواضع دفاعی، نقش انکارناپذیری در عملیاتهای آفندی و پدافندی بعدی ایفا کرد و از طریق شناسایی های هوایی، هلی برن، تخلیه مجروح، حمل تدارکات از هوا، نشان داد که یکی از کار آمدترین یگانها در طول هشت سال دفاع مقدس بوده است. می توان گفت که هوانیروز در اوایل جنگ تنها یگانی بود که کمتر دستخوش تلاطم و موج حرکت های غیراصولی قرار گرفته بود و توانست با شاخصه های مهم توانایی، قدرت، ایثار، تجربه و... شایستگی های خود را درحملات هوایی به نمایش بگذارد. نجات پادگان ابوذر در سرپل ذهاب، انهدام یک فروند هواپیمای میراژ توسط یکی ازخلبانان هوانیروز و صدها مأموریت دیگر که شماری از آنها خارج از قوانین و قاعده های کلی جنگ کلاسیک بوده، همه و همه نشان دهنده کارآیی و اثرگذاری‌ هوانیروز در دفاع از انقلاب اسلامی و کشور عزیزمان ایران به ویژه در سال های اول جنگ بوده است.

  

هوانیروز درسال اول جنگ

کمتر عملیاتی بود که بدون حضور بالگرد انجام می شد، زیرا ابزاری بود کارا و مطمئن در دست فرماندهی عملیات.

بالگردهای ترابری این یگان در تمامی شرایط آفندی و پدافندی در جابجایی فرماندهان، حمل تدارکات و نیرو در دشتهای وسیع خوزستان تا مناطق صعب العبور غرب و شمالغرب، نقشی ماندگار ایفا نمودند که بیان هر یک از آنها از ظرفیت این مقاله خارج است، و به همین دلیل تنها به چند عملیات و گوشه ای از فعالیت های آن اشاره می گردد.

 در روز سوم‌، تعدادی از تانک‌های عراقی وارد سوسنگرد شدند و رزمندگان‌، مقابل آنها با سلاح‌های سبک و امکاناتی اندک و ناکافی به شدت مقاومت کردند. رزمندگان اسلام در حالی که مهماتی برای آنها باقی نمانده بود و ذخیره غذایی هم نداشتند و از سوی دیگر تعدادشان از چند صدنفر تجاوز نمی‌کرد،‌ ارتباط تلفنی‌شان هم در روز سوم قطع شد این مبارزه همچنان ادامه داشت‌؛ تا اینکه حمله نیروهای خودی به سوی سوسنگرد آغاز و در همین زمان «تیپ 2» از لشکر 92 زرهی به جبهه سوسنگرد اعزام شد که در نتیجه حمله تیپ 2 محاصره سوسنگرد شکسته شد و نیروهای ارتشی و سپاهی با همکاری نیروهای داخل شهر‌، اقدام به پاکسازی دشمن از شهر کردند. در این عملیات غرورآفرین،‌نقش ویژه هواپیمایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران(هوانیروز) بسیار حائز اهمیت بود.

بعد از توقف پیشروی نیروهای دشمن در جنوب غربی اهواز و عدم موفقیت آنان در ادامه پیشروی برای اشغال شهر اهواز‌، تلاش اصلی دشمن صرف آن شد که در غرب این شهر‌، محور اهواز‌، حمیدیه‌، سوسنگرد و بستان را قطع کند و به ترتیب تقدم ابتدا حمیدیه یا سوسنگرد یا بستان را اشغال کند؛‌چرا که دشمن با دستیابی به هر یک از آنها به اهداف بعدی نیز می‌رسید.

در اواخر دهه اول نیروهای دشمن تلاش کردند حمیدیه را اشغال کنند،‌ولی با شکست سنگینی مواجه شدند سپس‌، عراقی‌ها تمام تلاششان را برای اشغال سوسنگرد از طرف شمال کرخه و تپه الله اکبر به کار بردند که موفقیتی به دست نیاوردند تا اینکه سرانجام روز 22 مهر‌، شهر بستان اشغال شد و در 27 مهر نیز تپه‌های الله اکبر مجددا به تصرف نیروهای دشمن درآمد و سوسنگرد نیز پس از استقرار یکان‌های لشکر 9 زرهی عراق در جنگ هویزه از سمت‌های مختلف مورد هدید قرار گرفت.

بدین ترتیب‌، از اوایل آبان 1359، ارتش عراق عمده قوای خود را شامل عناصر سپاه 2، 3‌، چهار لشکر زرهی‌،دو لشکر مکانیزه‌، تیپ 10 مستقل زرهی و تیپ 31 نیروی مخصوص در جبهه جنوب‌ از مهران تا شلمچه مستقر کرد.

این حمله در شرایطی صورت گرفت که از سوسنگرد همچنان با مقاومت جان برکفان نیروی زمینی و برادران سپاه و مردم سلحشور دفاع می‌شد رزم آوران ارتشی به همراه برادران خود در سپاه و بسیج مردمی – همه و همه- دوشادوش هم به مقابله با دشمن متجاوز رژیم بعث پرداختند در این میا نیروهای عراقی فشار خود را در جبهه نبرد بیشتر کردند. دفاع همچنان ادامه داشت تا در روز 21 آبان‌، علاوه بر توپخانه دشمن،‌نیروی هوایی ارتش عراق نیز فعال شد. متقابلا بالگردهای هوانیروز در جهت پاسخ به پرواز درآمده به سوی نیروهای دشمن یورش بردند واکنش جانانه هوانیروز‌، منجر به وارد آمدن خسارات و تلفات سنگین و قابل ملاحظه‌ای به دشمن شد.

از این تاریخ به بعد جنگ در این منطقه در اوج خود به سر می‌برد شمار حملات افزایش پیدا کرده بود. عراق به دنبال پاسخ به پاتک‌هایی بود که از سوی ارتش ایران تداکر دیده شده بود به ویژه یورش سریع هواپیمایی نیروی زمینی‌،تعجب دشمن را برانگیخت‌؛ به گونه‌ای که وادار به حمله‌ای دوباره به محورهای موصوف شد.

از روز 22 آبان‌، فعالیت دشمن در اطراف سوسنگرد افزایش یافت؛‌ بالگردهای عراقی بر فراز محورهای حمیدیه – سوسنگرد به پرواز درآمده‌، اقدام به شناسایی کرده مواضع پدافندی سپاه پاسداران را که در این محور مستقر بود،‌گلوله باران کردند نیروی هوایی‌، هوانیروز و توپخانه جمهوری اسلامی ایران با هماهنگی و انسجام فوق العاده خود بر میزان فعالیت‌هایشان در منطقه سوسنگرد افزودند.

در روز 23 آبان به طور مستمر و متناوب بالگردهای هوانیروز با پروازهای خود در تمام منطقه فعال بودند و ضمن شناسایی و بازبینی محورهای مختلف منطقه وضعیت نقاط مختلف استقرار نیروهای دشمن را منعکس کردند.

بالگردهای هوانیروز با هجوم موثر به مواضع دشمن ضمن بالا بردن روحیه افراد خودی‌،تلفات سنگینی بر دشمن وارد کردند برابر اعلام هواپیمایی نیروی زمینی ارتش(هوانیروز) در روز 24 آبان 1359 در جبهه سوسنگرد نزدیکی ابوحمیظه ‌تعداد هفت دستگاه تریلی حامل مهمات‌، یک دستگاه چادر مهمات و یک دستگاه تانکر سوخت دشمن منهدم شد‌؛ دست کم پنجاه نفر نیز کشته و زخمی شدند.

مطابق اطلاعیه شماره 292 ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران‌،تیپ سه زرهی لشکر 92 ‌،طی گزارش‌های متعدد‌،کمک بالگردهای هجومی هواپیمایی نیروی زمینی را موجب رهم زدن آرایش دشمن اعلام کرد. همچنین گزارش‌ خلبانان هواپیمایی نیروی زمینی ارتش(هوانیروز) حاکی از تلفات دشمن در اطراف سوسنگرد بود که در آن خبر جابه جایی و عقب نشینی نیروهای دشمن تایید شده بود همچنین پیرو اطلاعیه شماره 294 ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران‌، در 25 آبان 1359 ‌، رزمندگان هواپیمایی نیروی زمینی(هوانیروز) در جبهه سوسنگرد با حمله به نیروهای ارتش عراق سه دستگاه تانک،‌دو دستگاه تریلر مهمات و یک دستگاه نفربر را منهدم کرده بیش از 20 نفر را به هلاکت رسانیده‌،‌ دست کم 10 نفر را مجروح کردند مقاومت‌ها و جان فشانی‌های سلحشوران ارتشی تا 26 آبان ادامه یافت‌؛ در همین شرایط جنگنده‌های هوانیروز 22 دستگاه تانک را منهدم کرده‌، دو تانکر حامل سوخت را نیز به آتش کشیدند.

از دیگر افتخار آفرینی‌های خلبانان پرافتخار هوانیروز در این محورها،‌به هلاکت رسانیدن و مجروح کردن تعداد زیادی از نیروهای دشمن‌، از جمله انهدام 20 دستگاه کامیون حامل نیرو،‌ 12 دستگاه جیپ ارتش عراق و به آتش کشیدن 50 چادر است. همچنین به آتش کشیدن دو پاسگاه فرماندهی دشمن‌،انهدام تعداید تانکر مواد سوختی و کامیون مهمات و دستگاه‌های مخابراتی و ... بخش دیگری از فعالیت‌های جنگنده‌های نیروی زمینی در محور سوسنگرد، حمیدیه و بستان است.

این گروه از حملات که یکی از موفقیت‌های چشمگیر هواپیمایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی را شامل می‌شود بیشترین تلفات و خسارات را به دشمن بعثی تحمیل کرد. سرانجام در بعد از ظهر 26 آبان عقب نشینی دشمن در شرق سوسنگرد به طرف جنوب آغاز شد نیروهای دشمن تلاش کردند تا هرچه سریع‌تر خود را از مهلکه نجات داده به جنوب کرخه کور عقب بنشینند تا با رزمندگان اسلام قطع تماس کنند.

 

مناطق عملیاتی جنوب در یک ماهه اول جنگ

در روز سی و یکم شهریور ماه سال 1359، دقایقی پس از بمباران فرودگاه های کشور و آغاز رسمی نبرد 8 ساله، برابر امریه ای از ستاد فرماندهی هوانیروز، آمادگی کامل و حضور سریع بالگردهای شکاری و هجومی در مناطق مرزی و عملیاتی به پایگاه های آن ابلاغ گردید.

با توجه به حضور گسترده بالگردهای هوانیروز در مناطق شمالغرب در مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و جدایی طلب، و سرکوبی اشرار در مرزهای شرقی کشور، شرایط آمادگی رزمی به گونه ای بود که همواره بالگردها و خلبانان و کارکنان فنی در آمادگی مناسبی قرار داشته باشند.، بنابراین حضور سریع 30 فروند از انواع بالگردها در پادگان لشگر 92 زرهی اهواز و 28 فروند در پایگاه هوایی دزفول و 15 فروند در پادگان تیپ سر پل ذهاب، 9 فروند در گیلان غرب، 8 فروند در سومار، 12 فروند در ایلام در هفته اول جنگ از توانایی های بالقوه آن بود که به منصه ظهور رسانید. در تاریخ 28/6/1359 قبل از عبور نیروهای عراقی از مرزها و ورود به خاک کشور ما، چهار فروند از بالگردهای هوانیروز در پادگان لشگر 92 زرهی مستقر بودند، در روز دوم و سوم جنگ این تعداد به 30 فروند رسید. هجوم سنگین و سراسری نیروهای عراقی و سرعت پیشروی آنها که با یگان های زرهی و پیاده مکانیزه همراه بود، فرصت و مجال فکر کردن و طراحی عملیاتی در به کارگیری هماهنگ امکانات موجود را تا حد زیادی از فرماندهان یگان های خودی سلب نموده بود. به همین دلیل بالگردهای هوانیروز در دسته های پروازی به صورت مستقل وارد عمل می شدند و با انجام شناسایی، در هر مکانی که با نیروهای دشمن برخورد می کردند، با شلیک راکت و موشک آنها را به آتش می کشیدند.

در تداوم نبرد، برابر هماهنگی فرماندهان هوانیروز منطقه جنوب، مسئولیت پشتیبانی از جنوب غربی اهواز تا ایستگاه حسینیه، و محور اهواز سوسنگرد به بالگردهای مستقر در پادگان لشگر92 زرهی اهواز واگذار گردید.

در این منطقه بالگردهای شکاری کبرا با تک بر روی ادوات زرهی و پیاده مکانیزه عراقی که از محورهای کوشک، طلاییه و سوسنگرد قصد پیشروی و تصرف اهواز را داشتند، توانستند در پشتیبانی از نیروهای زمینی ارتش و نیروهای مردمی در سد پیشروی دشمن و تثبیت آنها در مواضع اجباری نقش بسزایی ایفا نمایند و در این راه اولین شهدای خلبان خود را تقدیم استقلال کشور کردند.

قبل از شروع رسمی جنگ، با توجه به گزارش یگان‌های ارتش از تحرکات و نقل و انتقال یگان‌های عراق به نواحی مرزی ایران در ۲۷ شهریور ۱۳۵۹، دو فروند بالگرد شکاری کبرا و یک فروند بالگرد ترابری ۲۱۴ از پایگاه هوانیروز مسجد سلیمان، به منظور جابه‌جایی فرماندهان و مسئولان و همچنین با هدف شناسایی تحرکات و اقدامات دشمن، در پادگان لشکر۹۲ زرهی مستقر شدند. مجدداً به دلیل تعرض مرزی نیروهای عراقی، در ۲۹ شهریور ۱۳۵۹، دو فروند دیگر از بالگردهای پایگاه مسجد سلیمان به اهواز اعزام شدند.

با شروع رسمی جنگ، در تاریخ دوم و سوم مهر ۱۳۵۹، تعداد ۳۰ فروند از انواع بالگردهای شناسایی ۲۰۶ (جت رنجر)، شکاری کبرا، ترابری ۲۱۴ و شنوک از پایگاه‌های پشتیبانی عمومی اصفهان، کرمان و مسجد سلیمان به سمت خوزستان پرواز کردند. از این تعداد، ۱۲ فروند در پایگاه نیروی هوایی دزفول و ۱۸ فروند در پادگان لشکر ۹۲ زرهی اهواز مستقر و آماده اجرای مأموریت‌های عملیاتی شدند.

در ششم مهر ۱۳۵۹، دو فروند از بالگردهای شکاری کبرا و یک فروند بالگرد ترابری ۲۱۴ از بالگردهای گروه دزفول به آبادان رفتند و در حاشیه جنوبی سه راهی آبادان ـ ماهشهر در واپایش عملیاتی قرارگاه «اروند» قرار گرفتند.

هجوم سنگین و سراسری نیروهای عراقی و سرعت پیشروی آنها که با یگان‌های زرهی و پیاده ـ ماشینی همراه بود، فرصت و مجال فکر کردن و طراحی عملیاتی را در به کارگیری هماهنگ امکانات موجود، تا حد زیادی از فرماندهان سلب کرده بود. به همین دلیل، بالگردهای هوانیروز در دسته‌های پروازی به صورت مستقل وارد عمل می‌شدند و در هر مکانی که با نیروهای دشمن مواجه می‌شدند، با شلیک راکت و موشک آنها را منهدم می‌کردند.

همچنین ترابری نیروها، حمل مجروحان نظامی و غیرنظامی به مراکز درمانی و بیمارستانی، تخلیه مردم آواره از مناطق جنگ‌زده به نواحی امن و… از جمله مأموریت‌هایی بود که بالگردهای هوانیروز انجام می‌دادند.

در یک ماه اول جنگ، به دلیل پیشروی سریع نیروهای عراقی و نبودن فرصت لازم برای برنامه‌ریزی منظم، شرایط به گونه‌ای بود که بالگردهای هوانیروز در همه مناطق شمال و جنوب خوزستان به صورت مشترک از هر پایگاهی وارد جبهه‌های جنگ می‌شدند و هیچ‌گونه حیطه‌بندی از نظر مناطق عملیاتی، تحت عنوان «مسئولیت پایگاه‌ها» مشخص نشده بود.

در اواخر مهر همان سال و با تداوم جنگ، مسئولیت پشتیبانی مناطق عملیاتی بین هریک از پایگاه‌های هوانیروز تعیین و مشخص شد. در این تقسیم‌بندی، مسئولیت پشتیبانی از جنوب غربی اهواز تا ایستگاه حسینیه، محور اهواز ـ سوسنگرد ـ بستان و نواحی شمال کرخه تا ارتفاعات میشداغ و تنگ چزابه به بالگردهای مستقر در اهواز واگذار شد. البته در اواخر آبان مسئولیت این مناطق به طور کامل به پایگاه هوانیروز مسجد سلیمان سپرده شد.

بنابر این تقسیم‌بندی، مسئولیت پشتیبانی منطقه دشت عباس در غرب شوش تا شمال ارتفاعات میشداغ به گروه هوانیروز مستقر در پایگاه هوایی دزفول واگذار شد، ولی بعداً این ماموریت به طور کامل به پایگاه پشتیبانی عمومی اصفهان محول شد. همچنین مسئولیت پشتیبانی از منطقه خرمشهر و آبادان به پایگاه هوانیروز کرمان واگذار شد که قبلاً هم بیشتر بالگردهایش ـ تحت فرماندهی سرهنگ خلبان محمدحسین جلالی ـ در آبادان مستقر شده بود. این بالگردها در ۱۷ مهر ۱۳۵۹، به دلیل ناامن بودن منطقه و عبور نیروهای عراقی از کارون به حاشیه رودخانه «جراحی» در ۲۰ کیلومتری شمال شهرستان ماهشهر منتقل شدند، تا پایان عملیات پیروزمندانه ثامن‌الائمه آنجا باقی ماندند.

 

منطقه اهواز:

با توجه به حساسیت شهر اهواز و استقرار ستاد فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی در این شهر، همزمان با عبور نیروهای زمینی عراق از مرز و پیشروی به عمق منطقه خوزستان، بیشترین بالگردهای هوانیروز در فرودگاه قدیمی اهواز که در پادگان لشکر قرار داشت، مستقر شدند؛ به گونه‌ای که در هفته اول جنگ، تعداد آنها به ۳۰ فروند رسید.

بالگردهای هوانیروز با در نظر گرفتن مسیر پیشروی نیروهای عراقی که از همه محورهای منتهی به شهر اهواز در حال حرکت بودند، با سازماندهی بالگردهای شکاری کبرا، شناسایی ۲۰۶ و بالگردهای امداد موسوم به «رسکیو۲۱۴» در تیم‌های آتش، در این محورها وارد عمل شدند.

بمباران و گلوله‌باران بی‌وقفه اهواز توسط هواپیماها و توپخانه دوربرد دشمن و پیشروی زمینی آنها از یک‌سو و انفجارهای پی‌درپی مراکز حساس و اماکن مسکونی شهر و نواحی آن از سوی دیگر، چنان شرایط هولناک و درهم پیچیده‌ای از نظر روانی به وجود آورده بود که خطر سقوط اهواز، دور از انتظار نبود.

بنابر این درو روزهای اول جنگ و در شرایطی که فرصت برای طراحی و تعیین مسیرهای پروازی، توجیه خلبانان در اجرای مأموریت‌ها هرگز میسر نبود، مکان، دفتر و یا جایگاه ثابت و مشخصی برای هوانیروز وجود نداشت تا فرماندهان و افسران عملیات بتوانند خلبانان را روی اهداف مورد نظر هدایت کنند

 

منطقه دزفول:

گروه هوانیروز مستقر در پایگاه وحدتی دزفول باسازمان دهی دسته های پروازی به نام تیم های آتش با بالگردهای شکاری کبرا وارد عمل گردید، و در محور عین خوش، کرخه و محور فکه، چنانه، شوش با اجرای آتش مستقیم و عملیات غافلگیری از جناحین دشمن، با هدف قرار دادن تانک ها و پیاده مکانیزه آنها در متوقف کردن نیروهای متجاوز در غرب پل نادری رودخانه کرخه نقش بسزایی ایفا نمود. و دریکی از این نبردها دو دستگاه از نفربرهای آب خاکی عراقی ها که به منظور ایجاد سرپل در حال عبور از رودخانه کرخه در منطقه شوش بودند، توسط بالگردهای شکاری کبرا منهدم و غرق گردیدند و بقیه نفربر های عراقی با عقب نشینی به مواضع خود برگشتند. در سوم مهر۱۳۵۹، در اولین نوبت پرواز، ۱۲ فروند از انواع بالگردهای شناسایی ۲۰۶ (جت رنجر)، شکاری کبرا و ترابری ۲۱۴ هوانیروز اصفهان که بیشترشان متعلق به پایگاه پشتیبانی عمومی بودند، به سرپرستی سرگرد خلبان منوچهر رزمخواه و مسئولیت عملیاتی سروان ناصر ژیان به خوزستان پرواز کردند و عصر همان روز در پایگاه نیروی هوایی دزفول به زمین نشستند

این گروه با سازماندهی دسته‌های پروازی موسوم به «تیم‌های آتش» با بالگردهای شکاری کبرا، در منطقه دشت عباس؛ یعنی در محورهای پای پل نادری ـ عین‌خوش (تا سواحل رودخانه دویرج) محور چنانه ـ فکه به اجرای آتش مستقیم و عملیات غافلگیری از روبه‌رو و جنـاحین دشمـن پرداختند، تانک‌ها و نیروهـای پیـاده مکانیـزه لشکرهـای    ۱0 زرهی و ۱ پیاده ـ ماشین عراق که قصد عبور از کرخه را داشتند، هدف قرار دادنداین گروه، در متوقف کردن و انهدام تجهیزات و نیروهای دشمن در غرب رودخانه کرخه و تثبیت در مواضع پدافندی اجباری، در پشتیبانی از یگان‌های قدرتمند نیروی زمینی ارتش نقش بسزایی ایفا کردند. در این ماموریت، تعدادی از بالگردها مورد اصابت گلوله‌های پدافند هوایی دشمن قرار گرفتند و تنی چند از خلبانان ، شهید و مجروح شدند

 

منطقه آبادان- خرمشهر:

در هفته های اول جنگ تعداد 15 فروند از بالگردهای شکاری کبرا و ترابری 214 و شناسایی 206 در حاشیه رودخانه بهمنشیر و در بین نخلستانهای آبادان مستقر گردیدند، تا ضمن پشتیبانی از مدافعان خرمشهر و تک بر علیه نیروهای دشمن ، مردم جنگ زده شهرهای خرمشهر آبادان را که اکثریت آنان زنان و کودکان و مجروحین بودند، به شهرهای امن منطقه تخلیه نمایند. و این وظیفه را از طلوع تا غروب آفتاب و در زیر گلوله توپخانه و بمباران نیروهای دشمن به انجام می رسانیدند.

با عبور نیروهای عراقی از کارون و پیشروی به طرف آبادان، جاده های زمینی توسط دشمن اشغال و عبور از آنها نا ممکن گردید. و تنها راه ارتباطی به جزیره آبادان، رودخانه بهمنشیر بود که آن هم به دلیل بعد مسافت از بندر ماهشهر که به مدت 12 ساعت حرکت لنج ها و قایق ها به طول می انجامید، بنابراین مناسبترین وسیله ممکن برای انتقال نیروها بالگرد بود. که به همین دلیل تعداد 6 فروند بالگرد شینوک و 5 فروند بالگرد ترابری 214 و 205 از هوانیروز در بندر ماهشهر مستقر گردیدند.

بالگردها، نیروهای نظامی و مردمی را با تجهیزات مورد نیاز از ماهشهر به پاسگاه خسروآباد و چویبده در جزیره آبادان تخلیه می کردند، و در برگشت مردم جنگ زده و مجروحین را به ماهشهر می آوردند، و تا احداث جاده دسترسی و نصب پل شناور بر روی رودخانه بهمنشیر این وظیفه توسط هوانیروز انجام می شد. همچنین یگان هایی از لشگر 77 خراسان و 21 حمزه که در یک ماهه اول جنگ در آبادان مستقر گردیدند، توسط بالگردهای هوانیروز منتقل شدند. پس از اشغال خرمشهر و تثبیت نیروهای عراقی در سه راهی آبادان- ماهشهر، بالگردهای هوانیروز در بیست کیلومتری شمال ماهشهر و در کنار رودخانه جراحی مستقر شدندو تا عملیات ثامن الائمه در پشتیبانی از یگان های زمینی، در تک های محدود و شناسایی و تخلیه مجروحین، و انهدام نیروهای عراقی از ایستگاه حسینیه در مسیر راه آهن اهواز ، خرمشهر تا شمال خرمشهر و آبادان به طور پیوسته فعالیت می کردند، و در این راه بالگردهای زیادی از هوانیروز دچار سانحه کلی و جزئی شدند که هنوز آثاری از آنها در گوشه و کنار منطقه به چشم می خورد، و خلبانان آن نیز شهید، مجروح و یا اسیر گردیدند.  
سرنوشت ایران در سال اول جنگ در دست چند ین خلبان هلیکوپتر هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.
در این مرحله از نبرد نقش هلیکوپترهای هوانیروز نیز "کلیدی" بود. آنها نیز قرار بود با چندین فروند هلیکوپتر کبرا که مجهز به راکت و موشک معروف تاو بودند (البته توپ 20 میلی متری جلوی این بالگرد نیز سلاحی مؤثر محسوب می­شد.) این عملیات بزرگ را پشتیبانی کنند. این عملیات خطرناک که از چهارمین روز جنگ آغاز شد البته کم تلفات نیز نبود.

نزدیک شدن بالگردها برای دقت در انهدام واحدهای زرهی (چرا که تانک و نفر بر زرهی تنها با اصابت مستقیم از بین می رفتند) برابر بود با استقبال خلبانان از مرگ. شدت آتش طرفین به سوی یکدیگر ، به گونه ای بود که هر ناظری  می­توانست خطوط پر حجم و پر رنگ آتش در حال تبادل پرنده های ایرانی و واحدهای بزرگ زرهی عراق را ببیند.

چند سال قبل سرتیپ کیومرث احدی فرمانده وقت هوانیروز در مصاحبه ای به نگارنده این سطور می گفت که این نیروی هوایی و هوانیروز بودند که در هفته های اول جنگ سرعت واحدهای عراقی را کم کرده و 60% توان آنها را متلاشی کردند و یا از کار انداختند. وی تأکید می کرد بیشتر شهدای هوانیروز مربوط به همین دوران بودند.

هوانیروز که در طول جنگ با برجای گذاشتن رکورد غیر قابل تکرار 331 هزار پرواز مبدل به کابوس لشکرهای زرهی عراق شده بود ، مهمترین نقش خود را در همان سال های اول جنگ ایفا کرد، و "کبراها" در نوک پیکان حمله بودند.

اسناد نشان می دهد که هوانیروز در صبح روز سی و یکم شهریور ماه، یک تیم پروازی را در اختیار لشکر 92 زرهی اهواز قرار داده است. خاطرات خلبانان هوانیروز – که انتشار هم یافته – مؤید این مطلب است که گروهی از خلبانان، یک هفته، پیش از آغاز جنگ، در لشکر 92 مستقر شده اند. وظیفه این خلبانان – آنچنان که در کتاب آمده – شناسایی محورها و مسیرهای رودخانه کرخه، کارون و شمال اروند رود بوده است. به صورت گسترده اما، هوانیروز در دوم مهرماه وارد جریان درگیری شد؛ درهردو منطقه غرب و جنوب. بالگردهای پایگاه هوانیروز در کرمانشاه، به سرپل ذهاب رفته، در پادگان ابوذر و شماری نیز در ایلام و گیلانغرب به منظور پشتیبانی از یگان های زمینی حاضر در آن مناطق مستقرشدند. واحدهایی از پایگاه اصفهان، مسجد سلیمان و کرمان به جنوب رفته، استقرار یافتند. این واحدها، ابتدا در لشکر 92 زرهی و سپس برخی از این بالگردها به منظور پشتیبانی از محور دهلران- اندیمشک و نیزمنطقه فکه – شوش، در پایگاه چهارم شکاری نیروی هوایی استقرار پیدا کردند. تعدادی از بالگردهایی که در لشگر 92 حضور داشتند، جهت پشتیبانی از واحدهای مستقر در خرمشهر و آبادان، بنا به دستور، در کوی ذوالفقاریه آبادان نشستند. بالگردهای 214 و شنوک هم، « مردم یاری » در پشتیبانی از عملیات « تخلیه مجروحان » و « مهمات رسانی » قرار گرفتند. اینکه از عنوان عملیات مردم یاری استفاده می کنم، به آن دلیل است که با هجوم ارتش عراق به میهن ما و اشغال خرمشهر و محاصره آبادان، همه این منطقه، زیر آتش توپخانه ارتش عراق قرار داشت و نیاز بود که واحدهایی از ارتش در خروج مردم از این شهرها ، به آنها کمک کنند. هوانیروز، وظیفه خود را در این باره، به درستی به انجام رساند و در به ، « ماهشهر » انتقال مردم به منطقه کمک آنان شتافت.

 

حاشیه رودخانه جراحی:

بالگردهای گروه هوانیروز مستقر در آبادان که مسئولیت پشتیبانی از نیروهای خرمشهر و آبادان را به عهده داشتند، پس از استقرار در حاشیه رودخانه جراحی در ماهشهر، با عبور نیروهای عراقی از کارون و تا زمان تثبیت آنان در محور آبادان ـ ماهشهر، در تمامی مراحل عملیات با شلیک موشک تاو، راکت و گلوله‌های توپ ۲۰ م.م تعداد قابل ملاحظه‌ای از نیروهای دشمن را منهدم و تعداد زیادی از نیروهای پیاده آنان را هم به اسارت در آوردند.

این بالگردها تا عملیات ثامن‌الائمه، در پشتیبانی از یگان‌های لشکر ۷۷ خراسان در حمله‌های محدود، مأموریت شناسایی‌‌ها، تخلیه مجروحان به بیمارستان‌های ماهشهر و اهواز، انهدام نیروی عراقی از ایستگاه حسینیه در مسیر جاده اهواز ـ خرمشهر تا شمال خرمشهر و آبادان و … را انجام می‌دادند،

در این مأموریت‌‌ها، بالگردهای زیادی از هوانیروز بر اثر اصابت گلوله‌های دشمن دچار سانحه کلی وجزیی شدند که هنوز آثاری از آنها در گوشه و کنار منطقه به چشم می‌خورد همچنین شماری ازخلبانان هم شهید، مجروحو یا اسیرشدند

 

نتیجه گیری:

هوانیروز با بیش از چهارصد هزار ساعت از پروازهای‌ عملیاتی‌ بالاخص در سال اول جنگ و میلیونها ساعت کار نگهداری و تعمیر بالگردها و تقدیم شهدای گرانبهایی همچون کشوری، شیرودی، وطنپور، شمشادیان، آسیایی و... و آزاده های سرافراز و جانبازان گرانقدر و شرکت در بیش از یکصد عملیات نشان داد که میتواند همواره پا در رکاب مقام عظمای ولایت، مسئولان و سلسله مراتب دلسوز عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران باشد. همین بس که هر زمان تحلیلگران جنگ لب به سخن باز میکنند، از فداکاریها، رشادتها و حضور مقتدرانه هوانیروز یاد میکنند که ما به روان پاک تمامی شهدای هوانیروز درود می فرستیم.

 

منابع:

1.    آخرین نبرد – سرهنگ مجتبی جعفری، علی غفوری

2.    نقش ارتش در هشت سال دفاع مقدس – مقاله، سرهنگ مجتبی جعفری

3.    مصاحبه – امیر محمدزاده، مجله صف سال 1388

4.    روزنامه اطلاعات سه شنبه 23/02/1393 نقش کلیدی هوانیروز در جنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.