خواهرم حجاب سیاه تو کوبنده‌تر از خون سرخ من است

خواهران و مادران انقلابی و حزب اللهی حجابتان را حفظ نمایید؛ چرا که سیاهی چادر شما کوبنده‌تر از سرخی خون من است.

خواهرم حجاب سیاه تو کوبنده‌تر از خون سرخ من استمحمدحسین شعبان‌زاده نصرآبادی در سال 1345 در خانواده‌ای مذهبی در نصرآباد از توابع شهرستان آران و بیدگل متولد شد.

 

دوران کودکی را در خانواده‌ای که به شغل کشاورزی مشغول بوده و با زحمت و کسب حلال ارتزاق می‌کردند، رشد کرد. در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا سال دوم راهنمایی تحصیل کرد و پس از آن برای کمک به خانواده‌اش مشغول کار و تلاش شد.

هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و بسیج تشکیل شد، یکی از افراد فعال در پایگاه بسیج بود و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آموزش نظامی لازم را گذراند و به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. محمدحسین تا هنگام شهادت سه مرتبه به جبهه اعزام شد و آخرین عملیاتی که او شرکت کرد، عملیات والفجر 4 در منطقه مریوان بود که در همین عملیات به شهادت رسید.
  
 
فرازی از وصیت نامه شهید شعبان زاده نصرآبادی

اکنون که این وصیت نامه را می‌نویسم با کوله باری سنگین از گناه و معاصی و کوله باری سنگین از مسئولیت که شهدا بر دوش ما افکنده‌اند، می‌روم تا دَین خویش را بر آن‌ها ادا کنم.

ای برادران حزب اللهی! مبادا دست از جنگ بردارید که امام، جنگ را مسئله اصلی دانسته و دست از روحانیت پیرو خط امام برندارید که اینان بازوان امام و ولایت فقیه و محور اصلی انقلاب هستند ... پایگاه‌های بسیج را خالی نگذارید.

خواهران و مادران انقلابی و حزب اللهی حجابتان را حفظ نمایید؛ چرا که سیاهی چادر شما کوبنده‌تر از سرخی خون من است.

پدر و مادر قهرمان و مهربانم امیدوارم که جوان خود را که 17 سال با مشقت و رنج‌های فراوان بزرگش نمودید و پرورش دادید و برای چنین روز و زمانی آماده‌اش کردید، برای جانفشانی در راه خدا، اسلام، رهبر و میهن حلالش نمایید.

پدر و مادر شجاع و دلیرم سه برادر دیگر هم دارم که از شما می‌خواهم آن‌ها را هم به مانند فرزند اول‌تان بلکه بهتر پرورش‌ دهید و برای چنین روزهایی که اسلام،‌ انقلاب و امام نیاز دارد آن‌ها را آماده کنید.

همان‌طور که از جبهه رفتن من ناراحت نبودید، در شهادتم هم ناراحت نباشید و دست از امام و جنگ برندارید و دست از روحانیت در خط امام هم بر ندارید.

چند جمله‌ای با امام عزیز ای پیر شب زنده دار جماران، ای پارسای با تقوا، ای عالم و ای مجاهد، ای پاسدار اسلام و قرآن ، انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، ای الگو و اسوه برای تمام ملل مستضعف جهان،‌ ای فقیه و ای نایب امام زمان (عج) به خدا سوگند که دست از دین و یاری امام زمان (عج) و شما بر نخواهیم داشت و بر نمی‌دارم. همان طور که به ندای هل من ناصر ینصرنی تو لبیک گفتم، به لبیک خویش عمل نمودم.

ای خدای بزرگ؛ تو را شکر می‌کنم که لیاقت شهادت در راه خودت را به من عطا فرمودی.

روحش شاد و یادش گرامی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.